مدیریت اقتصاد به ویژه اقتصاد فرهنگ مدیون آقای پارتو است، اسم این نظریه پرداز ایتالیایی در تمامی کتاب های اقتصادی و سیاست گذاری دولت وجود دارد یا بخشی مفاهیم به نام خود پیوند داده است یکی از این مفاهیم عبارت «بهینه سازی» است. پارتو در شاخههای مختلف علوم انسانی نظریهپردازی کردهاست. نظریه حکومت نخبگان در علم سیاست، قانون ۸۰ و ۲۰ در علم مدیریت، و اصل بهینه پارتو در علم اقتصاد از ابداعات اوست. بهینه پارتو به دنبال این است که منابع به نحوی توزیع شوند که هیچ فردی نتواند با تغییر تخصیص منابع، بدون اینکه به دیگری آسیب برساند، وضعیت خود را بهبود دهد. به زبان ساده یعنی با سیاست واحدی بتواند بدون کاهش رفاه دیگران، رفاه گروهی را افزایش دهد. اگر چنین تصمیمی گرفته شود میتوان آن را بهینه پارتو دانست. اهمیت بهینه پارتو در اقتصاد در 1- تخصیص بهینه منابع 2- ارزیابی سیاست ها 3- طراحی سیستم اقتصادی 4- حل مسائل چند هدفه است، درحالی که تضاد منافع در توزیع منابع توجه ویژه کرد. در اقتصاد رفاه، کارایی پارتو به عنوان یکی از معیارهای اصلی برای ارزیابی کارایی تخصیص منابع به کار میرود. این مفهوم نشان میدهد که وضعیت بهینهپارتو است درصورتی که هیچ فردی نتواند وضعیت خود را بهتر کند بدون اینکه دیگران بدتر شود. سیاست های عمومی مانند مالیات، یارانهها و تخصیص بودجه برای بررسی تاثیر آنها بر رفاه اجتماعی و جلوگیری از اتلاف منابع، با استفاده از کارایی پارتو تحلیل میشوند. مثلاً، یک سیاست مالیاتی به گونهای طراحی شود که رفاه افراد کم درآمد افزایش یابد بدون اینکه به رفاه دیگران آسیب برساند.
در بازارهای رقابتی، سیستم های آموزشی، توزیع تولیدات فرهنگی و عمومی ذینفعهای متعدد وجود دارند و هریک به دنبال سهم بیشتر و منفعت خود هستند،فرض کنید شهردار یا وزیر فرهنگ هستید و قرار است برای ساخت سالن تئاتر یا پارک در شهر تهران و محل احداث این مجموعه تصمیم بگیرید،مطمئن باشید بحث های مختلفی شکل میگیرد، اینکه در کدام محله باشد و.... موافقان و مخالفان خود را به همراه دارد. اگر شهردار و یا وزیر! بخواهد بر اساس شاخص جعمیت یا بر اساس شاخص توزیع مساوی تصمیمی بگیرد ممکن است انتخاب درستی نباشد. همچین چالش هایی در تعریف و بیان 1)تحلیل توزیع و عدالت 2)رقابت کامل و اطلاعات دقیق 3)اثرات عوامل خارجی 4)پیچیدگی اجرایی انتخاب را برای مدیران تصمیمساز سخت تر کند. اما باید تصمیم گرفت. برای رسیدن به تعادل بازار و بهینه پارتو باید کارایی در تبادل، کارایی در تولید و کارایی در تولید محصول ایجاد شود. اگر تمامی این سه شرط به درستی تحقق نیابد، کارایی بازار حاصل نخواهد شد. در فضای حقیقی اما کارایی پارتو به توزیع عادلانه منابع یا عدالت اجتماعی همراه نمی شود. ممکن است توزیع یک منبع کارا باشد، اما این توزیع نتواند رفاه اجتماعی کلی را به حداکثر برساند یا موجب شود برخی از طرف ها احساس کنند که وضعیتشان بدتر شده است. در بازدهی اجتماعی، بسیاری از سیاست های عدالت محور شامل تساوی حقوق اجتماعی، منجر به پیامد درست نمی شود، حتی اگر دولت مداخله گر نباشد، میتوان گفت بهینه سازی پارتو منصفانه نیست، چون محاسبه درآمد و دارایی و هزاران مولفه و شاخص بدون قضاوت و پیش داوری و سوگیری برای انسان ممکن نخواهد بود تا به طور بهینه تصمیم گیری نماید. این مسئله می تواند مشکلی برای تحلیل هزینه و سود و... باشد، اگر بازندگان فقیرتر از برندگان باشند، به ویژه در هنر، علاوه بر اینها استدلال توزیع دوباره رفاه دشوار می شود.
اما با ورود هوش مصنوعی و انجام محاسبه چندین میلیون پارامتر در یک لحظه میتوان امیدوار بود اگر سازندگان و بهرهوران از این تکنولوژی به دنبال بهینه سازی و توزیع عادلانه محصولات فرهنگی و یا عرضه کالاهای عمومی بروند، راحتر بتوانند از موهبت علوم نوین برای رفاه عمومی و ارتقاء فرهنگ جامعه بهرمند شوند. اما باید امیدوار بود که اداره هوش برتر در کنترل افراد خوب بماند.