صنایع خلاق یا صنایع فرهنگی؟
این دو واژه جز واژگانی هستند که در برخی از موارد همپوشانی معانی با هم دارند و می توان به جای هم نیز بکار برده شوند و اصطلاحاً مترادف هم هستند. علیرغم وجود شباهتهای معنایی بین «صنایع فرهنگی» و «صنایع خالق»، یافتن وجه تمایز بین آنها آسان نبوده و دلیل اصلی آن همپوشانی معانی دو مفهوم است. یکی از تفاوتهای عمده در تعریف این دو واژه گزینش و یا طرز قرارگیری واژگان است. در کل می توان گفت صنایع فرهنگی تاکید بیشتری بر روی عوامل فرهنگی دارد و صنایع خالق بر خالقیت و نوآوری توجه خاص دارد. هر دو تعریف توجه به محصولات تولید شده دارند که عمداتا محصولات فرهنگی مورد بحث است ( 2008 ,Throsby ;2007 ,Fesel & Söndermann). برخی از محققان از صنایع خالق به عنوان تعریفی الحاقی از صنانیع فرهنگی یاد کرده اند (2008 , Throsby).صنایع فرهنگی اغلب در بخشهای متعارفی چون هنر، صنایع دستی، عتیقه جات، معماری (,2002Cunningham )و حرفه های کسب و کاری مانند رادیو، تلویزیون، رسانه های گروهی و سینما فعالیت دارد. صنایع خالق این وظیفه را دارد که تغییر الگوها را به بخش های جدید اقتصادی انتقال دهد، لذا بر موضوعات به روزتری همچون تکنولوژی های ارتباطی و اطلاعاتی(Hutton,2003 )و ابزار دیجیتال تمرکز دارد (Cunningham, 2002). صنایع خالق با مواردی همچون کپی رایت، طرح، گواهی ثبت اختراع و علامت های تجاری ثبت شده، شناخته شده است.
ترازبی( ,2008 Throsby) ، چنین تعریفی از صنایع خالق دارد: »صنایع خالق به صنایعی خاطب می شود که خالقیت از ارکان های اصلی آن باشد و در تولید محصولات آن نقش اساسی داشته باشد«. بنابراین، نتایج و دستاوردهای صنایع خالق شامل دارایی های ناملموسی چون طرح، کپی رایت و اختراعات در علوم و مهندسی است که همگی توسط سند ثبت اختراع و حق امتیاز ماحفظت می شوند(,Cunningham 2002)
۵
از ۵
۱ مشارکت کننده