مجموعه مدیرZ به صورت تخصصی در حوزه صنایع خلاق فعالیت مینماید، و با جمع آوری نیروهایی جوان و خلاق به دنبال رشد و توسعه دیگر شرکت ها و مجموعه های دیگر در فضای کسب و کار در ایران است، برای اینکه قدری با مفهوم صنایع خلاق آشنا شوید تعریف و تاریخچه ای مختصر از این ابرصنعت ارائه می نماییم.
صنایع خلاق
مفهوم صنایع خلاق مفهومی نسبتا جدید است که همچنان در حال تغییر و تحول بوده و نهادها و کشورهای مختلف تعاریف و تقسیمبندیهای مختلفی از آن ارائه میکنند.
- یونسکو به عنوان یک سازمان پیشرو صنایع خلاق را به عنوان «صنایعی که خلاقیت، تولید و بازاریابی کالاها و خدماتی را که دارای ویژگیهای فرهنگی هستند و تولیدات آنها به طور معمول از طریق قوانین کپیرایت مورد حمایت قرار میگیرد» تعریف میکند. در تعریف صنایع خلاق تاکید و تمرکز بر عنصر خلاقیت دارای اهمیت بسیاری است.
- در تعریفی دیگر دولت بریتانیا صنایع خلاق را «صنایعی که ریشه آنها در خلاقیت، توانایی و استعداد فردی بوده و دارای پتانسیل ایجاد ثروت و شغل از طریق به ایجاد و به کار گرفتن مالکیت معنوی است» تعریف میکند.
هر دوی این تعریفها بر مالکیت معنوی یا قانون کپیرایت صنایع خلاق، ریشه خلاق یا فرهنگی کالاها یا خدمات و بازاریابی و ایجاد شغل صنایع خلاق تاکید دارند. خلاقیت شامل ایدههای قابل اعتنا و واقعی میشود که در محصول نهایی قابل مشاهده است.
اقتصادی که بر مبنای صنایع خلاق بنا شده است به خلق موقعیتهای شغلی و تنوع فرهنگی توجه ویژهای نشان میدهد لذا به رشد اقتصاد کمک خواهد کرد. این رویکرد همچنین به ترکیب اصول اقتصادی با خلاقیت و نوآوری کمک میکند. چارچوب کاری در این حوزه عموما شامل شرکتهای بزرگ و چند ملیتی میشود. هر چند به تعداد اندکی شاهد کسب و کارهای کوچکتر نیز هستیم. صنایع خلاق بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۶ رشدی ۱۱ درصدی را تجربه کردهاند و در سال ۲۰۱۵ تولیدات و خدمات شرکتهای فعال در این حوزه ۵ درصد از اقتصاد جهانی را تشکیل دادهاند. این گونه صنایع در حال حاضر حدود ۸ میلیون از نیروی کار شاغل در جهان را به خود مشغول کردهاند.
خلاقیت به عنوان وسیلهای در تعامل متقابل با ۴ نوع سرمایه شامل سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری است. صنایع خلاق با حقوق مالکیت آکادمیک که شامل ثبت اختراعات، نشانهای تجاری و قوانین کپیرایت است. مسالهای که بحث مالکیت معنوی ایجاد میکند این است که قوانین آن بیشتر در جهت منافع کشورهای توسعه یافته بوده و در این زمینه غالبا کشورهای در حال توسعه هستند که متضرر خواهند شد.
تاریخچه صنایع خلاق
ایده ورود خلاقیت در صنایع و اقتصاد به معنایی که در تعریف فوق گنجانده میشود از دهه ۱۹۹۰ وارد ادبیات اقتصادی شده و مجموعه عباراتی مثل «بخش خلاق»، «صنایع کپیرایت»، «صنایع محتوایی»، «اقتصاد تجربی»، «بخش کسب و کار خلاق»، «کسب و کار هنر محور»، «صنایع فرهنگی و ارتباطی» و «اقتصاد دانشمحور» را با خود به همراه آورده است.
مفهوم صنایع خلاق نخستین بار در سال ۱۹۹۴ در کشور استرالیا و هنگامی که دولت سیاست فرهنگی جدید خود تحت عنوان «ملت خلاق» را به منظور ایجاد فرصتهای فناوری اطلاعات و رشد موجهای جدید فرهنگ جهانی توسط رسانههای دیجیتال منتشر نمود. این سند به عنوان سیاست فرهنگی منتشر شد اما کاملا به عنوان سیاستی فرهنگی نیز مطرح میشد. این نخستین بار بود که یک دولت فدرال در استرالیا که تحت نخست وزیری پل کیتینگ قرار داشت یک سیاست فرهنگی را ارائه نمود که با سرمایهای ۲۵۰ میلیون دلاری مورد حمایت قرار میگرفت.
بریتانیا مفهوم صنایع خلاق را هنگامی مورد توجه قرار داد که حزب کارگر در سال ۱۹۹۷ بر سر کار آمد. در آن زمان به صورت فعال روی توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات تمرکز شده بود و ایده صنایع و اقتصاد خلاق همزمان با آن مورد توجه بود. درک این امر که چگونه صنایع خلاق از صنایع فرهنگی گسترش یافته و صنایع فرهنگی نیز ریشه در انقلاب صنعتی قرن نوزدهم در بریتانیا داشته دارای اهمیت بسیاری است.
اصطلاح صنایع فرهنگی که همراه با صنایع خلاق به کار میرود به صنایعی گفته میشود که خلاقیت، تولید و بازاریابی محتوای خلاق که دارای طبیعتی فرهنگی و نامحسوس است را با هم تلفیق میکنند. این موارد اغلب توسط قوانین کپیرایت حمایت شده و میتواند شکلی از کالا یا خدمات را به خود بگیرند.
مفهوم صنایع خلاق از دهه ۱۹۹۰ مورد استفاده قرار گرفته و بر موج ایجاد شده در عصر دیجیتال سوار شد. سیاستگذاریها در این زمان به دنبال ارائه مسائل گستردهتر پیرامون توسعه پایدار بود، به طوری که یک مقیاس صنعتی جهانی به مقابله با بخشهای محلی در میان کسب و کارهای خرد و متوسط، اجتماعات محلی پرداخت.